پادشاهی عیسی از این جهان نیست ...

پادشاهی عیسی از این جهان نیست ...

عیسی پس از چهار روز مرگ لازاروس را دوباره زنده کرد. برخی از یهودیانی که شاهد معجزه عیسی بودند به او ایمان آوردند. بعضی از آنها رفتند و به فریسیان گفتند كه عیسی چه كرده است. جان رکورد - "سپس رئیس کاهنان و فریسیان مجلسی جمع کردند و گفتند ،" ما چه کنیم؟ برای این مرد نشانه های زیادی ایجاد می کند. اگر ما او را اینگونه تنها بگذاریم ، همه به او ایمان خواهند آورد و رومی ها خواهند آمد و هم مکان و هم ملت ما را خواهند برد. " (جان 11: 47-48) رهبران یهود با آنچه كه آنها را مشكل سیاسی می پنداشتند روبرو شدند. قدرت و اقتدار آنها هم مورد تهدید قرار گرفت. آنها می ترسیدند که تأثیری که بر بسیاری از یهودیان داشته اند توسط عیسی تضعیف شود. اکنون این آخرین معجزه؛ غیرقابل انکار که بسیاری از مردم نمی توانند از آن چشم پوشی کنند ، باعث می شود که افراد بیشتری نیز از او پیروی کنند. آنها عیسی را تهدید سیاسی می دانستند. اگرچه آنها تحت اختیار کامل دولت روم بودند ، اما آنها می ترسیدند که هر قیام ممکن است موجود را ناراحت کند "صلح" آنها تحت سلطه رومیها لذت می بردند.

آگوستوس از 27 سال قبل از میلاد تا 14 میلادی به عنوان امپراتور روم فرمانروایی کرد و پاکس رومانا یا صلح رومی را افتتاح کرد. وی به قدرت رسید تا نظم را به امپراتوری بازگرداند. وی تلاش کرد اقتدار قبلی را به مجلس سنا روم برگرداند. با این حال ، سنا نمی خواست مسئولیت اداره شود ، بنابراین آنها به آگوستوس قدرت بیشتری دادند. وی سپس قدرت سنا را در اختیار داشت و به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح روم فرمانروایی کرد. آگوستوس صلح و سعادت را به ارمغان آورد. سرانجام بسیاری از رومی ها شروع به پرستش او به عنوان یک خدا کردند. (پفیفر 1482-1483)

ثبت انجیل جان ادامه دارد - "و یکی از آنها ، کایافا ، که کاهن اعظم آن سال بود ، به آنها گفت ،" شما هیچ چیز را نمی دانید ، و همچنین نمی دانید که برای ما مصلحت است که یک مرد برای مردم بمیرد ، و نه کل ملت باید از بین برود. حالا این را خودش نگفت. اما در آن سال كه كاهن اعظم بود ، پیشگویی كرد كه عیسی برای ملت خواهد مرد ، و نه فقط برای آن ملت ، بلكه همچنین فرزندان خدا را كه در خارج از كشور پراكنده شده بودند ، در یكی دیگر جمع خواهد كرد. سپس ، از آن روز به بعد ، آنها نقشه کشیدند تا او را به قتل برسانند. " (جان 11: 49-53) ترس سیاسی از رهبران یهودی ، آنها را به دنبال مرگ عیسی سوق داد. چگونه آنها می توانند ملت خود را از دست بدهند؟ بهتر این است که آنها عیسی را به قتل برسانند ، تا اینکه قیامی متحمل شوند که فرمانروایان رومی آنها را آشفته کند و صلح و شکوفایی آنها را تحت سلطه روم تهدید کند.

یوحنا هنگام نوشتن انجیل خود فهمید که کیافا ناآگاهانه نبوی صحبت کرده است. عیسی برای یهودیان و همچنین غیر یهودیان به مرگ محکوم می شود. کیافا به دنبال مرگ عیسی بود. در نظر گرفتن آن یک راه حل برای یک مشکل سیاسی. آنها عیسی را تهدیدی برای وضع موجود نمی دانستند. وضعیت موجود که آنها به اندازه کافی از آن راضی بودند. چقدر باورنکردنی است که زنده کردن لازاروس باعث شد رهبران مذهبی به دنبال مرگ عیسی باشند. رهبران مذهبی مسیح را رد کردند - "و نور در تاریکی می درخشد ، و تاریکی آن را درک نمی کرد." (جان 1: 5) "او در جهان بود ، و جهان از طریق او ساخته شد ، و جهان او را نمی شناخت." (جان 1: 10) "او به خود او آمد ، و شخص او او را دریافت نکردند." (جان 1: 11)

عیسی به دنبال اقتدار سیاسی نبود. او آمد تا روحهای از دست رفته اسرائیل را جستجو و نجات دهد. او پر از فیض و حقیقت شد تا شریعتی را که از طریق موسی به وجود آمده بود ، عملی کند. او آمد تا بهای ابدی را بپردازد که می تواند همه مردم را از طریق ایمان به او از گناه آزاد کند. او به عنوان خدا در جسم آمد و نیاز نهایی انسان به نجات از وضعیت از دست رفته و افتاده اش را آشکار کرد. او نیامده است تا پادشاهی را تأسیس کند که بخشی از این جهان سقوط کرده باشد. او گفت كه پادشاهی او از این دنیا نیست. هنگامی که پونتیوس پیلاطس از عیسی پرسید که آیا او پادشاه یهودیان است ، عیسی پاسخ داد - "پادشاهی من از این دنیا نیست. اگر پادشاهی من از این دنیا بود ، بندگانم می جنگیدند تا من به یهودیان تسلیم نشوم. اما اکنون پادشاهی من از اینجا نیست. " (جان 18: 36)

دین باطل و پیامبران و معلمین دروغین همیشه در پی ایجاد پادشاهی در این جهان هستند. آنها سعی می کنند خود را نه تنها به عنوان رهبران مذهبی بلکه به عنوان رهبران سیاسی نیز تنظیم کنند. کنستانتین در سال 324 میلادی بت پرستی و مسیحیت را با هم ترکیب کرد و مسیحیت را به آیین دولت تبدیل کرد. وی به نقش خود به عنوان Pontifex Maximus از روحانیت بت پرست امپراتوری روم ادامه داد. Pontifex Maximus به معنای بزرگترین کاهن اعظم یا بزرگترین سازنده پل بین خدایان و انسان است. پاپ فرانسیس امروز از pontifex به عنوان بخشی از دسته توییتر خود استفاده می کند. کنستانتین یک رهبر معنوی و رهبر سیاسی دروغین شد (شکار 107) تا زمان مرگ او فردی بی رحمانه را ادامه داد ، و هم پیرترین فرزند خود و هم همسر دوم را به جرم خیانت اعدام كردند (دادن 117) محمد پس از عزیمت از مکه به مدینه در سال 622 ، رهبر مذهبی و سیاسی شد. این زمانی است که او شروع به ساختن قوانینی برای جامعه خود کرد (اسپنسر 89-90) در این مدت ، او همچنین شروع به یورش به کاروانها و بهم ریختن دشمنان خود کرد (اسپنسر 103) جوزف اسمیت و بریگام جوان پادشاهان منصوب شدند (برنزه 415-417) بریگام یانگ کفاره خون را آموخت (توجیه شرعی برای کشتن مرتدین و دیگر گناهکاران تا بتواند به خاطر گناهان خود کفاره کند) ، و خود را به عنوان یک دیکتاتور نامید (برنزه xnumx).

رهبرانی که اقتدار دینی و سیاسی را برای بردگی و تسلط بر دیگران ترکیب می کنند توسط شیطان هدایت می شوند. شیطان حاکم این دنیای سقوط کرده است. او با مرگ و قیام عیسی شکست خورده است ، با این حال ، او هنوز هم در جهان ما حاکم است. آیت الله خمینی پس از 14 سال در تبعید ، به ایران بازگشت و خود را به عنوان رهبر معرفی کرد. او ادعا كرد كه "حكومت خدا را" راه اندازي كرده و هشدار داده است كه هرکس از او سرپيچي كند - از خدا سرپيچي مي كند. وی قانون اساسی را وضع کرد که در آن یک فقیه اسلامی رهبر عالی کشور باشد و وی مقام معظم رهبری شد. یک افسر سابق نیروی دریایی ایران ، مانو باخ ، که امروز در ایالات متحده تبعید شده بود ، نوشت - "اسلام یک حکومت خاص خودش است. این قانون برای هر جنبه از جامعه خود قوانین خاص خود را دارد و آنها با قانون اساسی ایالات متحده کاملاً اختلاف نظر دارند. متأسفانه ، مسلمانان با ادعای اینکه آنها یک دین هستند و دارای حقوقی هستند که تحت عنوان آزادی دین عمل می کنند ، از دموکراسی گرانبها و ارزشمند ما استفاده می کنند. من احترام زیادی برای قانون اساسی ایالات متحده و سرزمینی که مرا در آغوش گرفته است از زمانی که شاهد اشغال وحشیانه ایران بوده ام احترام می گذارم "(باخ 207).

عیسی آمد تا زندگی کند. او پادشاهی سیاسی را تأسیس نکرد. امروز او در قلب مردان و زنان سلطنت می کند که فداکاری او را برای آنها قبول می کنند. فقط او می تواند ما را از مرگ روحی و جسمی رها کند. اگر شما تحت ظلم دیکتاتوری یک رهبر مذهبی یا سیاسی زندگی می کنید ، عیسی می تواند قلب شما را آزاد کند. او می تواند در میان هر شرایط ظالمانه یا ترسناکی به شما آرامش و لذت بخشد. آیا امروز به او رجوع نخواهی کرد و به او اعتماد خواهی کرد.

منابع:

باکو ، مانو از ترور تا آزادی - هشدار در مورد رابطه آمریکا با اسلام. روزویل: گروه طراحی ناشران ، 2011.

گورینگ ، رزماری ، ویرایش. واژه نامه اعتقادات و مذاهب وردزورث. افزار: خانه کامبرلند ، 1995.

هانت ، دیو صلح جهانی و ظهور دجال. یوجین: خانه برداشت ، 1990.

اسپنسر ، رابرت. حقیقت در مورد محمد - بنیانگذار بی تحمل ترین ادیان جهان. واشنگتن: انتشارات Regnery ، 2006

تنر ، جرالد و ساندرا تانر. مورمونیسم - سایه یا واقعیت؟ سالت لیک سیتی: وزارت یوتا لایتهاوس ، 2008.